اگر از روزگار دانشآموزيتان چندين سال ميگذرد حتما خاطراتي از چوب معلم که البته بسيار سفتتر و زمختتر از برگ گُل بود را در خاطر داريد. احتمالا يا تنبيه شده يا شاهد تنبيه شدن همکلاسيهايتان بودهايد. طوري که با شنيدن واژههاي شلنگ گاز، کابل برق، خط کش چوبي، سيلي، پس گردني، اردنگي، کلاغپر و واژگاني ديگر از اين قبيل خاطرات زيادي در ذهنتان مرور ميشود! البته تنبيه بدني دانشآموزان در سالها و دورههاي مختلف تحصيلي شکل و سياق خاص خود را داشته است. به عنوان مثال روزگاري فلک کردن دانشآموز روش متداولي بوده و روزگار ي ديگر تنها کشيدن گوش دانشآموز از سوي اوليا و مربيان مجاز بوده است. هر چند اکنون به جرات ميتوان گفت تنبيه بدني به شدت در مدارس کمرنگ شده است و نه از چوب و بساط فلک خبري هست و نه حتي از ترکههاي دهه 60! ولي با اين حال به نظر ميرسد مادامي که تعليم و تعلم در کار باشد روشهاي مختلف تنبيه نيز جزء لاينفک نظام آموزشي است. به طوري که در آغازين روزهاي سال تحصيلي جديد خبري بر روي خروجي خبرگزاريها قرار گرفت که تاثر هر مخاطبي را بر ميانگيخت، خبر کوتاه بود: «يک دانشآموز در کبودرآهنگ به دليل ترس از اخراج از مدرسه، خود کشي کرد» اين خبر را فرماندار کبودرآهنگ هم تاييد کرد و گفت: يک دانشآموز 17 ساله که مدير مدرسهاش او را به اخراج از مدرسه تهديد کرده بود به دليل ترس از اين مسئله خود را حلق آويز کرد و به زندگي خود خاتمه داد. آيا اين اتفاق اهميت به کار گيري روشهاي نوين در نظام آموزش را گوشزد نميکند؟! در اين شماره به آسيب شناسي تنبيه بدني دانشآموزان در مدارس پرداختهايم، موضوعي که شايد شما را به ياد خاطرات درد آورتان بيندازد...
دیدگاه شما