به گزارش کورنگ خبرگزاری روسی اسپوتینگ در یادداشتی نوشت:
شاید برخی متوجه نشدند، اما صحبت سردار قاسم سلیمانی که گفت: "نباید کسی سپاه را تضعیف و مورد حملههای گوناگون قرار دهد، نباید تداعی حرفهای دورههای گذشته را کرد، زیرا امروز سینه سپاه برای ایثار در راه کشور و مردم سپر است و فرقی بین بالای شهر و پایین شهر نمیکند" و یا "این موضوع را به عنوان یک سپاهی نمیگویم، سپاه را با من که عیب دارم مقایسه نکنید، من را هدف قرار دهید، نه سپاه را، اگر سپاه نبود کشور نبود و این حرف همه روزها است….".
این صحبت ها خیلی معنیدار بود. این صحبت ها انعکاس دهنده آن است که در سطوح بالا این تحلیل و یا این احساس به وجود آمده که برخی درصدد تضعیف سپاه و در پی آن نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران هستند. ماجرا چیست؟
نیروهای مسلح هر کشور منشا عزت و اقتدار و حافظ امنیت ملی آن کشور به حساب می آیند و تا زمانی که نیروهای مسلح کشوری تضعیف نگردند امکان حمله به آن کشور وجود نخواهد داشت.
هر تحلیلی را که بخوانید، بدون استثنا، به این نکته اشاره می کند که در ابتدای انقلاب در ایران صدام حسین و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس با تصور اینکه نیروهای مسلح ایران از هم پاشیده اند و حاضر نخواهند بود از نظام جدید حمایت کنند به ایران حمله کردند، اما دیدیم که سربازان و افسران ارتش ایران خود را موظف به حمایت از تمامیت ارضی وطن دانستند و جانانه از وطن خود دفاع کردند و تا زمانی که نظام تازه به قدرت رسیده توانست خود را جمع و جور کند اینان مقاومت کردند.
در آن زمان دشمنان تلاش داشتند ایران را از داخل نابود کنند و نیروهای مسلح ایران هم مجبور بودند در داخل کشور و هم در خارج کشور با توطئه ها مبارزه کنند و به این دلیل هم امام خمینی (ره) فرمان تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بسیج را صادر کردند، در واقع این دو نیرو برای پوشش ضعف های نیروهای مسلح ایران وکمک به ارتش در جبهه های جنگ تشکیل شدند، وهمه می دانند که عموما بسیاری از جوانان ایرانی بدون هیچ چشم داشتی فقط برای دفاع از مرز و بوم خود به سپاه و بسیج پیوستند و به جبهه های جنگ رفتند و اگر اینان نرفته بودند قطعا امروز دشمنان ایرانیان در شهرهای ایران جولان می زدند، البته اگر ایرانی باقی مانده بود.
بعد از جنگ هم سران سیاسی ایران تشخیص دادند که از توان این نیروها در عرصه های دیگر نیز استفاده کنند و امکاناتی را که سپاه پاسداران و بسیج در زمان جنگ در اختیار داشتند و تجربه هایی را که به دست آورده بودند در زمینه سازندگی ایران استفاده کنند وعملا سپاه وارد عرصه عمران و اقتصاد کشور نیز شد.
بسیاری از سیاستمداران ایران که امروزه انتقاداتی را متوجه فعالیت های سپاه در عرصه های مختلف می کنند در همان زمان افرادی بودند که در سطوح عالی سیاسی تشخیص دادند از نیروهای سپاه باید در این عرصه ها استفاده گردد.
کافی است به گذشته برگردیم تا ببینیم تصمیم ورود سپاه پاسداران توسط چه کسانی در دولت وقت پس از پایان جنگ یعنی دولت سازندگی زمان آیت الله هاشمی رفسنجانی گرفته شد.
در آن زمان اگر از توانایی این نیروها و امکانات در اختیار آنها استفاده نمی شد قطعا بسیاری از پروژه های سازندگی زمین می ماندند چون بسیاری از شرکت های داخلی توان بلند کردن این پروژه ها را نداشتند و پس از جنگ ایران به کار جهادی نیاز داشت و دولت وقت هم مجبور بود برای نیروهایی که از جبهه جنگ برگشته بودند شغل ایجاد کند و شاید تنها تصمیمی که می شد گرفت همین بود.
و به صورت تاریخی در بسیاری از کشورها نیز تصمیمات مشابهی پس از جنگ های طولانی مثل جنگ های جهانی اول و دوم گرفته شد.
امروزه این ماجرا مستمسکی شده برای برخی که به انتقاد از سپاه پاسداران بر خیزند که چرا در فعالیت های اقتصادی حضور دارد و اختلافات سیاسی خود را به این طریق مطرح کنند.
می توان این ماجرا را به فتنه ای تشبیه کرد که دشمن در میان ایرانیها انداخته و نشسته از دور تماشا می کند.
مشکل اساسی متاسفانه این است که آیا اینان که لب به حمله به سپاه و نیروهای مسلح ایران گشوده اند متوجه نیستند که دارند آب در آسیاب دشمنشان می ریزند؟ آن هم در این شرایط حساس منطقه که همه علنا در حال صف بندی برای آماده شدن جهت حمله به ایران هستند.
دشمنان ایران تلاش داشتند ایران را محاصره کنند و پس از بر چیدن پر و بال ایران نقشه نهایی خود مبنی بر حمله و نابودی ایران را به اجرا بگذارند. در واقع همان جنگ عراق بر علیه ایران را تکمیل کنند.
شاید بسیاری از ایرانیان متوجه نباشند که هدف نهایی ایالات متحده نابودی ایران و تجزیه آن است، آن هم نه به دلیل دشمنی با ایران بلکه به دلیل اینکه آنها تشخیص داده اند که منافعشان اقتضاء می کند چنین کاری را انجام دهند و هیچ فرقی نمی کند چه کسی در ایران حکومت کند و چه نظامی در ایران در راس کار باشد. این هدف توسط مراکز مطالعاتی و فکری آنها و همچنین توسط مقامات سابق و فعلی ایالات متحده به وضوح چندین بار مطرح شده وهمه می توانند این نقشه ها را روی اینترنت و سایت های آنها مطالعه کنند.
دیپلماسی سیاسی و نظامی ایران طی چند سال اخیر توانسته نه فقط نقشه شوم دشمنان ایران زمین را ناکام نماید بلکه کاری کند که مرزهای مجازی ایران چند هزار کیلومتر دورتر از مرزهای سیاسی ایران قرار گیرد و عملا سرزمین هایی که به صورت تاریخی در قلمروی ایران بود را به صورت سیاسی به قلمروی ایران بازگرداند و کمربند شیعی ای را تامین کند که قلب تپنده جهان را در اختیار دارد.
برخی شاید به یاد داشته باشند که زمانی شعار رزمندگان ایرانی در جبهه این بود که راه قدس از کربلا می گذرد و قطعا به یاد دارند که برخی چه قدر ایرانی ها را به تمسخر می گرفتند که محال است بتوانند از مرز های خود دورتر بروند و حتی ایالات متحده و کشورهای غربی انواع و اقسام تسلیحات کشتار جمعی را در اختیار عراق قرار دادند تا ایرانی ها نتوانند حتی به بصره برسند.
اما امروز به جرئت می توانیم بگوییم که نیروهای ایرانی به مرز فلسطین اشغالی رسیده اند. و سربازان اسرائیلی در مرزهای شمالی خود هر روز مجبور هستند روز خود را با دیدن عکس بزرگ امام خمینی (ره) در مقابل خود شروع کنند.
آیا متوجه هستید این ماجرا چه پیروزی عظیمی برای ایرانی ها به حساب می آید و چه شکست بزرگی برای دشمنان ایران زمین؟
چون دشمنان نتوانستند در جبهه های نبرد ایرانی ها را شکست دهند به دنبال هدف قرار دادن عزت و قدرت ایران هستند، عزت و قدرتی که در سطح جهان در عملکرد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروی قدس آن خلاصه شده.
آنها متوجه هستند تا زمانی که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی وجود دارد اینان نمی توانند به اهداف خودشان برسند و به همین دلیل هم حملات خود را بر سپاه متمرکز کرده اند.
برخی باور داشتند که ایالات متحده وغرب فقط روی ماجرای هسته ای با ایران مشکل دارند و اگر برنامه هسته ای ایران تعطیل شود دیگر همه مشکلات حل می شود و تحریم ها رفع می شود و دیگر خواهند توانست بدون ویزا به ایالات متحده سفر کنند.
به مقالات ونوشته های همین چند سال پیش مراجعه کنید تا باور کنید که چنین باور هایی وجود داشت.
اما در نهایت مشخص شد که مشکل غرب برنامه هسته ای ایران نبود. و نه تصمیم داشتند تحریمها را بردارند و نه ایرانی ها را بدون ویزا به ایالات متحده راه دهند.
حال که با دستور العمل جدید آقای ترامپ قرار است دیگر ویزا هم به ایرانی ها ندهند، قابل توجه آنهایی که در مقالات خود پیش بینی می کردند بعد از توافق هسته ای ایرانی ها بتوانند بدون ویزا به ایالات متحده و اکثر کشورهای غربی سفر کنند.
امروزه هم اینان برنامه موشکی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را نوک حملات خود قرار داده اند.
اگر آمریکایی ها و غربی ها دلواپس حقوق بشر و حقوق انسان و… در جهان بودند خوب بود از خود و همپیمانانشان شروع می کردند.
بدیهی است که نقشه آنها از ابتدا این بود که پس از برنامه هسته ای سراغ برنامه موشکی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بروند تا آرام آرام پر و بال ایران را برچینند و در نهایت به ایران حمله ور شوند.
مشکل اصلی اینجاست که عامه مردم و بسیاری از سیاستمداران تحت تاثیر تبلیغات غرب قرار می گیرند و به این دلیل حد و مرزی برای رفتار و کردار خود قایل نیستند و در برخی شرایط برای رسیدن به اهداف سیاسی خود حاضر هستند همه را قربانی کنند. چون بسیاری از اینان ویزا و جای خود و خانواده را در کشورهای غربی آماده دارند و حساب هایشان در این کشورها فعال است و سر بزنگاه فرار خواهند کرد و این مردم ایران هستند که مجبور خواهند بود تاوان پس دهند.
اگر باور ندارید کافی است بیوگرافی خانوادگی برخی از اینان که با تبلیغات غرب همراه می شوند و خانم مریم رجوی از آنها تقدیر و تشکر می کند را بخوانید تا ببینید برای تفریح با خانواده کجا می روند وفرزندانشان در کدام کشورها تحصیل می کنند.
آنهایی که متوجه ماجرا نیستند باید بدانند که اگر دشمن ایران به این اهداف خود نائل گردد بلایی سر ایران و ایرانی ها می آورد که مردمان عراق و سوریه و یمن و افغانستان و… بنشینند و پای ایران گریه کنند.
دیدگاه شما