صدای قدمهایت طنینانداز شده میان دل و جانمان؛ اگر چه امسال عطر حضورت را در لابهلای پارچههای سیاه عزاداری آویزان به روی کوچهها و خیابانها نمیبینیم. اما تو هستی و به اندازه تمام قرنهایی که بودهای عاشقانه در کنارت هستیم. امسال را چه شده؟ امسال را در کجای این دنیا دنبالت بگردیم؟
نمیدانیم سر و کله این ویروس از کجا سبز شد و آتش کشید به تمام جمعهای عاشقانه؟ رمضان را بندگی کرده و نکرده سحر را به افطار رساندیم. اما از تو نمیشود گذشت. تو یادآور اسلامی هستی که حسین(ع) علیاصغر و علیاکبرش را فدا کرد و عباس دستهایش را در زمین کربلا جا گذاشت و هنوز هم که هنوز است از علقمه آوای شرمندگی به آسمان میرسد.
هرگز فکر نمیکردیم روزی تو بیایی و حضورت در کوچهپسکوچههای مان عطری نپاشاند. اما تو در دلهای حسینیمان آنچنان جاودانه خانه گسترانیدهای که هرگز شکی به دل سوختهمان نیست. محرم عاشقانه مینوازمت وعارفانه زمزمهات میکنم تا دنیا به گوش آسمانت برساند زمین هنوز در عزای محرم حسین دلسوختگانی دارد که تمام بغضشان را جمع کردهاند تا آزادانه اشکی بریزند به اندازه تمام دلتنگیهای این روزگاری که کرونا بیرنگش کرده.
خدا را چه دیدی؟ معجزههایش را وقتی میفرستد که همه مات و مبهوت و حیران نا امید و دلبریده بیخیالند. شاید به حق همین ماه محرم کرونا در همین عاشورا رو کم کند بارو بندیلش را ببندد و دیگر اثری از او نباشد.
میخواهم به اندازه یک کوچه دلتنگی عزاداری کنم برای حسینی که همیشه دست به دامنش بودیم حتی شده به اندازه یک مسجد چند نفره در هر محلهای…
محرم عشقیست جاودانه به وسعت همهچیز. کافیست دلهای دریاییمان را روانه اش کنیم حتی شده امسال متفاوت با ماسک و دستکش.
انتهای پیام/م
دیدگاه شما