کورنگ: چه تهدیدی برای اقتصاد ایران بیشتر از (تورم - بیکاری – ورود ناشی ها به سیستم بانکی کشور – تحریم ها – چک های برگشتی – رکود و.... غیره) خطرناک تر است؟
چرا؟
با ذکر مثالی شرح پاسخ راحت تر خواهد بود؟
دامداری بزرگ، دارای مهارت در پرورش گوسفند، شهرت عامل پیدا کرده بود. الگویی عملی بود. برای همه ، این چرخه تولید را هدایت می کردند. روزگاری این تولید کننده بزرگ پرورش دام گوسفند به مشکل بزرگی برخورد کرد. هرچه تلاش می کرد رشد و نموی در گوسفندان دیده نمی شد . به خوراک گوسفندان ، شبدر ، یونجه، جو صاف شده ، محیط تمیز ، نور و گرمای آفتاب ، خصیل (به زبان مازندرانی همان جو کاشت شده که سبز شده است ) و .... اضافه کرد. بارعایت همه ی این مراحل باز تغییری در رشد و نمو گوسفندان حاصل نشد. با این توضیحات همه چیز عالی بود. دامدار بزرگ درمانده شده بود. به فکر فرو رفته بود . با این مشکل چه کار کنم؟ چه کار کنم؟ چه کار کنم؟
نوه های کوچک او با هم بازی میکردند.همان بازی شنگول ، منگول و حبه ی انگور .
گوش های دامدار بزرگ تیز شده بود . به یاد آورد این بازی ایمن ساختن فرزندان در مواجهه با گرگ است. او را به تفکر عمیق فرو برد. یک بار دیگر به محیط های پرورش گوسفندان دقیق شد. دید جلوی چشمان گوسفندان گرگ ها بالای تپه نشسته اند. لم داده اند، گوسفندان را تماشا می کنند، با خودش فکر کرد . نکند این موضوع موجب عدم رشد گوسفند ها باشد. عده ای را جمع کرد .گرگ ها را فراری دادند. در عرض چند هفته رشد و نمو بسیار خوبی در گوسفند ها مشاهده شد . شکر خدای را به جا آورد. با فروش این گله سود فراوانی را به دست آورد.
دوره جدید پرواربندی شروع شد. باز با مشکل عدم رشد گوسفندان مواجه شد دقت کرد دید همان گرگ ها در همان تپه های بالا دست لم داده اند.
مجددا عده ای برای فراری دادن گرگ ها اقدام کردند .
پیری خردمند در آن جمع گفت ای مرد بزرگ مگر نمی دانی طمع گرگ ها مرگ است. دامدار بزرگ و دارای مهارت خوب بیان کرد.فعلا توانایی ان نیست به انها برسیم .
در داستان شنگول ، منگول و حبه ی انگور .مادر برای نجات فرزندان شکم گرگ را با شاخ هایش پاره کرد.
اقتصاد ایران تحت تاثیر تهدید بی حساب و کتاب ها یا گرگ صفتان است. که گاه گاهی آن را تکه پاره میکنند.فر زندان مادر این سرزمین (این شکوه پابرجا ایران عزیز) حریف این گرگ ها هستند .
شاید بد نباشد، هموطنان عزیز در کسب مهارت بیشتر مستند زندگی گرگ ها را تماشا کنند .از چوپانان زحمتکش و درستکار بارها شنیده ایم . اگر گرگی به گله گوسفند حمله می کند .تا توان دارد گلوی گوسفندان را پاره می کند. در صورتی که اگر نیاز به خوراک بود یک گوسفند او را سیر می کرد حمله ی بی حساب و کتاب هاناگهانی ، همراه با فریب نیرنگ و تلفات بسیار زیاد است.
عزیزانی که حضور بی حساب و کتابها را در افکار عمومی کشورجدی نمی گیرید. آغوش خود را برای آنان باز می کنید .حضور بی حساب و کتاب ها موجب ترس دایمی اقتصاد کشور می شود ترسی که رهایی ونجات از آن فرار است .
عالمان اقتصاد می دانند .
بی حساب و کتاب ها رحم ندارند .مثل گرگ گله ی گوسفندان را تکه و پاره می کنند. آنان نیز کاری کردند. تمامی تارو وپود اقتصاد کشور را تکه وپاره کرده اند .
کسانی که ایران را دوست دارید لطفا حضور بی حساب و کتاب ها را در افکار عمومی کشور دست کم نگیرید. پای مرگ و زندگی اقتصاد کشور در میان است.
با امید به فضل خدای بزرگ
الف – احمدی
دیدگاه شما